بيارجُمَند ، بخش و شهري در استان سمنان . نام شهر ظاهراً از تركيب نام دو قرية بيار (جمع بئر به معناي چاه ) و جُمند در قومس * (= كومش ) پديد آمده است . بيارجمند در گذشته ولايت «بيار و جمند» را تشكيل مي داده است . مقدسي در قرن چهارم مطالب فراواني دربارة بيار، كه اجداد مادري او اهل آنجا بوده اند، ذكر كرده است . به نوشته او، بيارشهرمانندي در كورة قومس بوده كه دژ و بارو و مزارع و تاكستان و باغهاي ميوه داشته است . وي همچنين از پرورش شتر و گوسفند و توليد روغن در آنجا ياد كرده و مي نويسد كه ، شهر منبر (مسجد جامع ) و بازار نداشته ، و خريد و فروش در خانه ها انجام مي شده است . در اين منطقة كم آب ، آسيابها در زيرزمين ساخته شده بوده و آب از بالا بر آنها مي ريخته است . اهالي شهر در ضديّت با كرّاميّه سخت تعصب داشته اند. در زمان مقدسي ، شهر از دست ديلميان در آمده بوده است و سامانيان بر آن حكومت داشته اند (ص 26، 356، 357، 367؛ ايرانيكا ، ذيل «بيار»). در 388، ابن اسفنديار (ج 2، ص 8)، از قلعة جُمند (جومند) نام مي برد كه ابوعلي حمويه ، نصربن حسن فيروزان را در آنجا پناه داد. در 407 نصر از بيار و جومَند به ري رفت و از ترس قابوس و لشكريانش ، راه بيابان را طي كرد (رشيدالدين فضل الله ، ص 144؛ عتبي ، ص 360). ياقوت حموي بيار را شهري در قومس بين بسطام و بيهق ضبط كرده و چندتن از ادبا و علماي آنجا را نام برده است (ج 1، ص 772). در اوايل قرن هشتم ، حمدالله مستوفي بيار را شهري متوسط و با هواي معتدل ، از اقليم چهارم در خراسان دانسته ، كه حاصلش غله و اندكي ميوه است (ص 150). در دورة سربداران (737ـ 788) بيارجمند و مناطق اطراف آن به دست امير عبدالرزاق سربدار افتاد (پطروشفسكي ، ص 52). خوافي در بيان وقايع 740، از تصرف بيارجمند و نواحي اطراف از جمله دامغان و بسطام و سمنان ، به دست وجيه الدين مسعود باشتيني سربدار خبر مي دهد (ج 3، ص 59). در 864، سلطان حسين ميرزا (از سلسلة تيموريان ) به دليل ناامني و غارت قبايل عرب در نواحي بيار و جمند، عبدالعلي ترخان را به سركوبي آنان فرستاد (خواندمير، ج 4، ص 122). از اواخر قرن دوازدهم به بعد، جهانگردان اروپايي كه از حاشية شمالي كوير بزرگ گذشته اند، درباره بيار مطالبي نوشته اند. كاپيتان كلارك به حدود دويست خانه و آبياري با قنات در بيار اشاره مي كند ( ايرانيكا ، همانجا؛ نيز رجوع كنيد به شيندلر، ص 168). مك گرگور در اوايل قرن چهاردهم / اواخر قرن نوزدهم ، در سفر خود به منطقة كوير مركزي ايران ، گذشتن از منطقة بين سمنان و بيارجمند و سبزوار در شمال ، و يزد و نايين و بيابانك در جنوب را از گذشتن از درياها خطرناكتر مي داند (ص 102). در دورة قاجاريه ، بيارجمند از بلاد خراسان ، نزديك سبزوار، بود و جايي خوش و هوايي دلكش داشت (شيرواني ، ص 152). اعتمادالسلطنه سخنان پيشينيان را دربارة بيار تكرار كرده و اطلاع جديدي از وضع آن زمان شهر به دست نداده است ( رجوع كنيد به ج 1، ص 520). وي جومند را نام قلعه اي در قومس كه برخي آن را جومَندر و جوزْمندر نوشته اند، ضبط كرده است (ج 4، ص 2293). در 1311 ش ، بيارجمند از بلوكات شاهرود، در مجاورت بلوكات فرومَد، خارتوران ، طرود و زيراِستاق بود كه مركز آن بيار و محصولات مهم آن پنبه و انگور و توتون بود (كيهان ، ج 2، ص 207، ج 3، ص 177). امروزه ، بيارجمند مركز بخشي به همين نام در شهرستان شاهرود از استان سمنان است . بخش بيارجمند در منطقة كويري و مشتمل بر دو دهستان به نامهاي خارتوران / خارطوران (به مركزيت زمان آباد؛ در نيمه اوّل قرن نهم ، حافظ ابرو خاروطبران را تركيب دو قرية خار و طبران مي داند رجوع كنيد به ج 2، ص 107) و بيارجمند (به مركزيت خانخودي ) است . از شمال به بخش ميامي (شهرستان شاهرود)، از مشرق به بخشهاي داورزن و رودآب (شهرستان سبزوار) و بخش انابد/انابت (شهرستان برداسكن )، از جنوب به بخشهاي مركزي و دستگردان (شهرستان طبس ) و از مغرب به بخش مركزي شاهرود محدود است . آباديهاي آن عمدتاً در دشت قرار دارد، به طوري كه در 1375 ش از 126 آباديِ بخش ، استقرار 96 آبادي در دشت ذكر شده است (مركز آمار ايران ، 1376 ش الف ، ص 7). مهمترين كوههاي آن عبارت اند از: كوه پيغمبر (مرتفعترين قله : 265 ، 2 متر) در جنوب آبادي زيور و جنوب غربي آبادي صالح آباد در حدود 123 كيلومتري جنوب شرقي بيارجمند؛ كوه منفرد آسياب (مرتفعترين قله : 055 ، 2 متر) در حدود ده كيلومتري شمال غربي بيارجمند؛ سوخته كوه (مرتفعترين قله : 416 ، 2 متر) در حدود هفده كيلومتري شمال غربي شهر بيارجمند؛ قلعه آهو (مرتفعترين قله : 920 ، 1 متر) در حدود پانزده كيلومتري شمال غربي شهر بيارجمند؛ يَزدو (مرتفعترين قله : 641 ، 1 متر) در جنوب آباديِ يزدو در حدود 23 كيلومتري جنوب شرقي شهر بيارجمند؛ و چاريانو (مرتفعترين قله : 620 ، 1 متر) در حدود دوازده كيلومتري شمال غربي شهر بيارجمند. رود كال شوراب ، خارتوران و رودهاي موسمي و سيلابي كالِتگوك ، كالِتلخه بو و آب گورخو در آن جريان دارد.تلخاب از چشمه هاي مشهور بيارجمند (با آب نسبتاً شور)است . آبياري زمينهاي زراعي با چندين رشته قنات و چاههاي عميق و نيمه عميق صورت مي گيرد و بيشتر آباديهاي آن كشتزارهاي موقت دارد. محصولات عمدة آن گندم ، جو، پنبه و زيره است كه بعضي صادر مي شود. ازگيا، كتيرا و گز و تاغ دارد و از زيا، روباه و شغال و گرگ و آهو و خرگوش و كبك در آن يافت مي شود (ايران . وزارت دفاع . ادارة جغرافيائي ارتش ، جاهاي متعدد). نواحي شمالي و دامنه هاي آن ، مراتعِ دامهاست ، به طوري كه بيارجمند قشلاق دامداران سنگسري است . دهستان خارتوران نيز قشلاق طايفة سنگسري و كردهاي قوچاني و گله داران تُرشيزي است (حقيقت ، ص 261،263). شترداري در برخي نواحي آن رايج است . داراي صنايع دستي قالي ، قاليچه ، پشتي ، گليم و نمد است . فرشبافي آن با طرحهاي سبزواري ، كاشي ، بلوچي و تنگي و نقشهاي گلريز، جقه اي و چهارخانه مشهور است (ايران . وزارت دفاع . ادارة جغرافيائي ارتش ، جاهاي متعدد). طبق قانون تقسيمات كشوري مصوب 16 آبان 1316، بخش بيارجمند در شهرستان شاهرود از استان دوم (مازندران ) تشكيل شد. در 1340 ش ، با جدا شدن سمنان از استان دوم ، تابع فرمانداري كل سمنان گرديد . زبان اهالي ، فارسي با گويش محلي است و مردم منطقه پيرو مذهب شيعه (اثنا عشري ) و سني حنفي اند . جمعيت بخش بيارجمند در 1375 ش ، حدود 000 ، 7 تن بود كه از اين تعداد حدود 850 ، 3 تن در دهستان خارتوران به سر مي بردند. بقعة مشهور به قبر حضرت جرجيس پيغمبر در فريدا (=فريدر از آباديهاي دهستان خارتوران ) قرار دارد (ايران . وزارت كشور. ادارة كل آمار و ثبت احوال ، ج 1، ص 279). شهر بيارجمند (جمعيت طبق سرشماري 1375 ش : 626 ، 2 تن )، در ارتفاع 1080متري در 112 كيلومتري جنوب شرقي شهر شاهرود، در دشت گسترده اي در جانب جنوبي رشته كوه البرز شرقي و حاشية شمالي دشت كوير واقع است . راه اصلي شاهرود ـ سبزوار از شمال آن مي گذرد. ميانگينِ حداكثر مطلق دماي آن در تابستان ْ44 و ميانگين حداقل آن در زمستان ْ15- است . بارش سالانة آن نيز حدود 110 ميليمتر است . دق بيارجمند (شوره زار) در جنوب شرقي شهر بيارجمند در شمال آبادي دره دايي قرار دارد ( جغرافياي كامل ايران ، ج 2، ص 776). بيارجمند با راه اصلي به شهرهاي ميامي و شاهرود در شمال و شمال غربي و نيز به شهر داورزن و سبزوار مرتبط است . خانخودي و زمان آباد نيز از طريق راههاي فرعي با بيارجمند ارتباط دارند. شهر داراي مسجد جامع (متعلق به دورة افشاريه ) و چند زيارتگاه از جمله «پير بريانه » و «پير آهوان » است . جشن سَدة مردم بيارجمند از مهمترين جشنهاي محلي منطقه است كه پنجاه و پنج روز مانده به آخر سال برگزار مي شود. اهالي معتقدند كه با شروع گرما، مقدمات سبز شدن گياهان بويژه گندم فراهم مي شود و لذا در اين روز در محله هاي شهر، سده (بوته هاي بياباني با گُلهاي سفيد و ريز) روشن مي كنند . كوهپايه اي بودن اين روستا سبب شده تا ساخت و ساز مناطق مسكوني و زمين هاي زراعي و باغات به صورت پلكاني درآيد و اين امر در كنار كاربرد مصالح سنتي و بومي در ساخت خانه ها با اقليم كوهپايه اي بر فراز پهنه اي از كوير منظره زيبايي را بوجود آورده و نظر هر تازه واردي را به خود جلب مي كند. همجواري با پارك ملي توران و وجود حيوانات و پرندگان وحشي نظير يوزپلنگ آسيايي، گور خر آسيايي، زاغ بور و … گردشگران و طبيعت گردان بسياري را به اين روستا جذب مي كند. چشمه آور و … از جمله اماكني است كه هر ساله مورد توجه مردم از روستاها و شهرهاي همجوار براي تفرج قرار مي گيرد. آب كشاورزي روستا از قنات است و در مظهر آن كه در گذشته محل تأمين آب شرب روستا بوده با وجود چنارهاي كهنسال نماي بسيار دلنشيني را به وجود آورده است.واقع شدن رشته كوه هاي مرتفع در حاشيه جنوبي و آب هاي سرشار و قنات ها منجر به شكل گيري روستاهاي نزديك به هم در اين منطقه شده و حدود مراتع و باغهاي روستاها قابل تشخيص از هم نيست و به طور كلي باريكهاي سرسبز در دامنۀ رشته كوه به وجود آورده است. قلعه بالا به دليل ارتفاع بيشتر از روستاهاي مجاور چشم انداز كامل بر دشت بيارجمند داشته و از اين جهت مي توان قلعه بالا را نگين سبز توران ناميد. در گذشته عمدۀ مشاغل مردم كشاورزي و دامداري بوده ولي در دهۀ اخير آهنگ مهاجرت روستاييان به شهر ها بيشتر شده كه مي توان با توسعۀگردشگري روند مهاجرت در اين منطقه را معكوس نمود. محصولات كشاورزي قلعه بالا از كيفيت بسيار بالايي برخوردار است كه عمدۀ آن گندم، جو، فلفل و شلغم است همچنين اين روستا داراي باغات سرسبز انار، گردو، زرد آلو، انجير زرد و انگور ميباشد. در مجاورت اين روستا ذخيره گاه زيستكره توران قرار دارد. اشكال مختلفي از اراضي مناطق خشك به چشم مي خورد. در مجموعۀ توران، طيف وسيعي از گياهان من جمله گياهان يك ساله، بوتهاي، درختچهاي و درختي را مي توان مشاهده كرد. در جنوب غربي منطقه اراضي نمكي و در شرق و شمال شرقي تپه هاي ماسه اي ديده مي شود. اراضي گچي نيز به صورت پراكنده در منطقه وجود دارد كه در هر كدام بر اساس شرايط خاص خود محل رويش گياهان خاصي مي باشد. در كانالها و نزديك چشمهها مي توان انواع مختلفي از گياهان رطوبت پسند را يافت. در ارتفاعات منطقه گونه هاي درختي از قبيل بنه، بادامشك، تنگرس و افدارا به وفور مشاهده مي گردد. در قسمتهاي دشتي غالباً با گياهاني از قبيل قيچ، درمنه، كاروان كش، خارشتر، گون، گز و تاغ بر ميخوريم. اقامت و شب نشيني در قلعه بالا بسيار خاطره انگيز است، رصد آسمان شب كوير، آتيشوني (دور آتش نشيني) با شنيدن داستان ها و افسانه هاي قديمي توسط كهنسالان بسيار جالب است. تانه بافي يكي از فنون صنايع دستي قلعه بالاست، تانه بافي، فن پارچه بافي در اين منطقه است. پارچه اي كه بافته مي شود به تناسب جنس نخ، مصارف گوناگوني دارد. ضمناً اهالي روستا با پرورش كرم ابريشم و فن توليد نخ ابريشم آشنايي كامل دارند. سوزن دوزي، گل دوزي، سياك دوزي و دوخت لباس هاي سنتي از ديگر صنايع دستي روستاي قلعه بالاست. مهمترين سوغاتي روستاي قلعه بالا فلفل، زيره سبز، انار، كنجد و گياهان دارويي مي باشد. فصل هاي بهار و پاييز بهترين وقت سفر به قلعه بالا و منطقۀ خوارتوران در خطۀ شاهوار (شاهرود) است. توسعۀ گردشگري روستايي و عشايري مي تواند از روند مهاجرت روستائيان به شهرها جلوگيري كرده و در كنار آن زمينه حفظ صنايع دستي و آئين هاي سنتي فراهم آيد، ديگر آنكه گردشگران اين نقاط در محيطي جدا از هياهوي شهر و زندگي مرفه شهر نشيني زماني را به فراغت در كنار روستائيان و عشاير بسر برده و با حضور خود نقش قابل توجهي در اقتصاد و معيشت روستاييان ايفا مي نمايند. بدين شكل روستاها از حالت تك محصولي خارج گشته و سطح درآمد خانوادهها افزايش مي يابد. ايجاد زمينه اشتغال براي نيروي كار و ايجاد تقاضا براي محصولات كشاورزي، دامداري، سوغات و صنايع دستي از ديگر مزاياي توسعۀ گردشگري روستايي و عشايري كه توسعه پايدار را در روستاي هدف گردشگري قلعه بالا و منطقۀ توران را به دنبال خواهد داشت. اهالي روستاي قلعه بالا براي بهرمندي از اين صنعت پاك و پايدار و نيز به جهت خودداري از مهاجرت نيازمند حمايت هاي دولتي در تأمين زيرساخت هاي مورد نياز گردشگري، نظير جاده دسترسي مناسب، اطلاع رساني و تبليغات مؤثر، استاندارد سازي اماكن اقامتي روستايي، برگزاري دوره هاي آموزش گردشگري براي بوميان و تشويق و حمايت از سرمايهگذاران بخش خصوصي است. موقعيت جغرافيايي: رضا آباد شاهرود، روستايي است در شمال منطقه پارك وحش خارتوران و از توابع بخش بيارجمند شهرستان شاهرود، در 250 كيلومتري جنوب غربي شاهرود و 123 كيلومتري جنوب بيارجمند واقع شده است.مهم ترين جاذبه گردشگري اين منطقه تپه هاي ماسه اي به اشكال مختلف، سياه چادر عشايري و نقوش بافته هاي زنان ايل است. دامداري: طايفه چوداري يا چوبداري طايفه اي كوچ نشين هستند كه براي تعليف دام هاي خود به منطقه شمالي دهستان خوارتوران كوچ كرده و اين منطقه را به عنوان قشلاق دام خود برگزيدند . دامداري؛اقتصاد اهالي روستاي رضا آباد بر پايه دامداري سنتي استوار است . دام به عنوان عنصر محوري زندگي عشاير ، همواره هدف و ابزار كوچ بوده و حفظ و بقاي دام از طريق سازش با طبيعت شالوده اصلي اين نوع زندگي را تشكيل مي دهد . بنابر اين جاذبه هاي گردشگري زيادي در اين روستا وجود دارد كه مربوط به دام و محصولات دامي ميشود مثل مراسم گل بره و پشم چيدن خوراك: پخت نان درون تنورهاي سنتي از ديگر جاذبه هاي گردشگري روستاي رضا آباد است . هر صبح و عصر ، عطر نان تازه مشام هر گردشگر تازه واردي را به طرف خود كشانده و منظره زيباي پخت نان براي هر تازه واردي بسيار جالب و ديدني خواهد بود . از ديگر جاذبه هاي گردشگري روستاي رضا آباد ، پوشاك سنتي آن است . پوشاك از جمله راه هاي شناخت ويژگي هاي فرهنگي يك منطقه است . بديهي است كه در چگونگي شكل گيري اجزاء پوشاك هر قوم عواملي چون شرايط اقليمي ، جغرافيايي ، معيشت ، باورهاي مذهبي و غيره نقش دارند . تنوع سربندها ، سرپوش و تن پوش هاي زنان در نقاط كويري بسيار چشمگير و زيبا مي نمايد . علاوه بر كرباس از پارچه هاي كودري و ابريشم نيز در اين نقاط براي دوخت لباس استفاده مي شود. سرپوش زنان شامل كلاه پولي ، نخي ، دستمال اورشمي، دستمال ، چارقد پي سري ، روسري و چادر ، تن پوش ها شامل : تمان ، شلوار ، پيراهن كمر چين دار ، جلزقه ، كليجه ، شلوار نظامي و سرجامه و پاپوش ها شامل : انواع جوراب نخي ، پشمي ، نايلوني ، كلوش ، سرپايي ، شبرو ، گيوه ، كلوش ، جُلي و پاشنه صناري است . سرپوش هاي مردان شامل : كلاه پشمي ، پوستي – كلي ، كاموايي ، پس كلاه ، تن پوش ها شامل جامه ، كت ، قبا ، پالتو و پاپوش ها شامل دوندي ، چارق ، شبرو ، كلوش و چكمه است. جاذبه هاي طبيعي و فرهنگي: روستاي رضا آباد تاچند دهه قبل محلي تحت عنوان چشمه كوررو ( چشمه كور شده) نام داشت. در حدود يك كيلومتري جنوب اين چشمه بقعه كوچكي وجود دارد كه اهالي آن را پير مي نامند. رمل ها ي اطراف روستا ، چشم انداز زيبا داشته و هر گردشگري را به سمت خود جلب مي كند .از اين جاذبه هاي طبيعي كه بخشي از موهبت الهي منطقه است مي توان در آينده اي نه چندان دور درخصوص تورهاي مختلف كويرنوردي و رالي كوير بهره برد.شترسواري ازديگرجاذبه هاي ممكن دراين روستاي گردشگري است معماري: از ديگر جاذبه هاي گردشگري منطقه كويري بخصوص روستاي رضا آباد معماري آن است . خانه هاي متمركز و توده اي كه از گل ساخته شده و همچنين بخاطر كوچرو بودن اهالي از چادر هاي بنام سياچادر استفاده ميكنند اهالي كوير خانه هاي خود را با توجه به نيازشان در ارتباط زيستي ، خدماتي و غيره مي سازند . اين فضاها شامل خانه نشيمن ، اتاق مهمان ، خانه دس كلي ( اتاقچه كوچك كه از نور كمي برخوردار بوده و براي انبار و نگهداري مواد غذايي مورد استفاده مي باشد ) . ايوان ، مطبخ ، گنچه ها ، رف و تاقچه از ديگر فضاهاي داخلي اتاق هاست . |